جانِ شیفته
قسمت صد و یازدهم ۱۱۱
جلد سوم
#جان_شیفته
اثر #رومن_رولان
ترجمه #محمود_اعتمادزاده ( #به_آذین )
چاپ اول ۱۳۵۵
انتشارات نیل
راوی #شهرزادفتوحی
کارگردانی و تنظیم #حسین_آشتیانی
👁👁در یوتیوب بشنوید
🎧https://www.youtube.com/playlist?list=PLPpgSsdZeHm0BEuivWhcP_rX_KI7mBp0Y
در #شنوتو بشنوید
در کانال وقت داستان
🎧https://t.me/storytimes/6183
کانال وقت داستان
(https://t.me/storytimes)
هنر و زندگی شهرزاد
(https://t.me/ShahrzadArtandLife)
@storytimes
@ShahrzadArtandLife
☀️تربیت برای چه کاری؟ خودت آیا میدانی؟ برای آنکه در کوچهها رژه بروم و یک مشت ابله برایم کف بزنند؟ کاریست شده، چشم و دلم از این بابت سیر است. برای آنکه پشت و پناه شهر باشم ؟ کدام شهر؟ کسی از قماش من هیچ شهری ندارد. برای آنکه بنا کنم؟ چه چیزی را؟ یک طاق نصرت تا مثل آن کوتوله، ناپلئون از زیر آن بگذرم؟ آدمی هرچه بنا کند در حکم گور است. من احتیاج به گور ندارم که خودم را در آن زندانی کنم. من احتیاج به فضا دارم که تا زمانی که زندهام در آن جولان کنم.
🔆آنت به اندازهی کافی بر بدخواهی آدمی آگهی داشت که بویی از این همه ببرد؛ او به چنان حالت بیاعتنایی نرمخویانه رسیده بود که خود را به آن همه بیتفاوت نشان میداد.
☀️بیشتر مردم روح ندارند یا از آن بویی نبردهاند. آنت در تصرف روح بود اما نه آن که در آن بقای زندگی ببیند یا تضمینی برای پس از مرگ. کسی که به راستی دارای روح است دیگر منش چرکین مالکی را ندارد که به ملک خود چسبیده همواره در ترس و لرز است که مبادا آن را از او بدزدند.
🔆بشر احتیاجش به هوا و به نان است. شماها خیلی خیلی سنگین هستید! دیگر امکان نفس کشیدن نیست. چه احتیاجی به این همه زمین دارید؟ یک سوراخ در گورستان کافی است.
☀️آیا میبایست با چنین سوءتفاهم احمقانهای یکدیگر را ترک کنند؟ وقت میگذشت، زندگی میگذشت و آدمی برای همیشه رفتنی است....
🔆هر اثری که دوام یابد دوام یابد از همان جوهر زمان خود ساخته شده است؛ هنرمند در ساختن آن تنها نبوده است و هر آنچه همراهانش، همهی گروه مردم، رنج کشیده، دوست داشته و در خواب دیدهاند همه را در آن ثبت کرده است.
#جان_شیفته
جلد سوم بخش دوم